آیا فروپاشی اقتصادی چین در راه است؟


بر اساس گزارش نشنال اینترست، اپیدمی ویروس کرونا و قرنطینه متعاقب آن، رشد داخلی چین – که شریک تجاری نزدیک به 120 کشور است – و همچنین سایر نقاط جهان را کاهش داده است.

نشانه های فروپاشی

اکو ایران ترجمه گزارش نشنال اینترست را ادامه می دهد: اول، ابتکار کمربند و جاده چین (BRI)، یک جاه طلبی تریلیون دلاری زیرساختی که قرار بود نقش چین را در سراسر جنوب جهانی تثبیت کند، خود به یک فشار بزرگ تبدیل شده است. سیل فساد گسترده، فرودگاه های خالی، سدهای آسیب دیده، وابستگی عمیق به بدهی و مشکلات مشابه واکنش های گسترده ای را در میان تحلیلگران برانگیخته است. . فساد چین به جای گسترش وفاداری به پکن در میان رهبران جهان، منجر به به قدرت رسیدن نامزدهای بی اعتماد ضد چین در مکان هایی مانند مالزی، سریلانکا و اندونزی شده است – رهبران موجی از احساسات ضد چینی. اکنون چین نسبت به گذشته محبوبیت بسیار کمتری در جهان دارد.

دوم، شی یک سری قوانین “امنیت ملی” را معرفی کرد که سرمایه گذاری و تجارت در چین را به طور فزاینده ای دشوار می کند. به عنوان مثال، قوانین “ضد جاسوسی” چین، شرکت های بین المللی را از جمع آوری اطلاعات اولیه در مورد چین یا شهروندان آن منع می کند. در اینجا با یک تضاد آشکار قوانین مواجه می شویم. قوانین ایالات متحده، مانند قانون مبارزه با فساد و قانون پیشگیری از کار اجباری اویغورها، شرکت ها را ملزم می کند تا بررسی لازم را انجام دهند و این اطلاعات را مستقیماً با مدیریت شرکت به اشتراک بگذارند. شرکت هایی که در مورد استفاده از رشوه یا برده داری مدرن باخبر می شوند باید قوانین چین را با گزارش دادن اطلاعات به مدیریت خود نقض کنند یا آمریکا با عدم انجام تحقیقات معمول، نقض کنید. مقامات ضد جاسوسی ایالات متحده هشدارهای جدیدی را در مورد خطراتی که قوانین برای عملیات اساسی و امنیت شرکت ها و مدیران در چین ایجاد می کند، به شرکت های آمریکایی صادر کرده اند.

علاوه بر این، موج اخیر حملات به شرکت‌های غربی و دستگیری مقامات ارشد نشان می‌دهد که پکن قصد دارد به شدت علیه شرکت‌های چند ملیتی اقدام کند. زمانی که اتحادیه اروپا دستورالعمل پایداری شرکتی را که مدت ها در انتظار آن بود را تصویب کند، اختلاف بین قوانین چین و رویه های تجاری جهانی حادتر خواهد شد، دستورالعملی که شرکت های چندملیتی را ملزم می کند تا بررسی های جامع حقوق بشر، حقوق محیط زیست و کار را در زنجیره ارزش خود انجام دهند. با گذشت زمان، این تضادهای قانونی باعث شده است که شرکت های غربی نتوانند در چین فعالیت یا سرمایه گذاری کنند یا زنجیره تامین خود را از طریق چین هدایت کنند.

به همان اندازه قانون پکن مضر است که ادعا می کند این حق را دارد که اطلاعات و داده های جمع آوری شده توسط هر تجارت چینی در هر نقطه از جهان را بازرسی کند. این قانون نه تنها در مورد نهادهای دولتی بلکه برای هر کسب و کار مادری که توسط اتباع چینی در هر کشوری اداره می شود اعمال می شود – که عملاً حضور ده ها میلیون چینی در خارج از کشور را به یک عملیات جاسوسی در مقیاس بزرگ تبدیل می کند. نتیجه این قانون این است که شرکت‌ها و دولت‌های چندملیتی تمایل کمتری به اعتماد و تجارت با کسب‌وکارهای چینی دارند، با توجه به اینکه این کسب‌وکارها از نظر قانونی موظفند تمام اطلاعات ناشی از معامله را مستقیماً به حزب کمونیست چین تحویل دهند.

سوم، بدیهی گرفتن نقش چین به عنوان بزرگترین صادرکننده جهان. شی نظر رهبران کشورهای خریدار بیشتر کالاهای چین را نادیده گرفت. در مورد حقوق بشر، برچیدن دموکراسی از هنگ کنگ، جنگ با روسیه، تولید فنتانیل و مسائل بی‌شماری دیگر، دولت‌های غربی پکن را تحت فشار قرار داده‌اند تا از رویه‌های بحث‌برانگیز خود عقب‌نشینی کند – ابتکاراتی که چین به‌عنوان تلاش‌هایی برای مداخله در امور داخلی خود قویاً رد کرده است. این نگرش نادیده می گیرد که مشتریان اصلی چین این کشورها هستند – و هرگز ایده خوبی نیست که مشتریان خود را نادیده بگیرید.

قوانین جدید پیشنهادی در ایالات متحده و اروپا شرکت ها را مجبور می کند از کشورهایی مانند چین که به استفاده آشکار از کار اجباری ادامه می دهند، سرمایه گذاری کنند. علاوه بر این، پکن به طور فزاینده ای متخاصم باعث شده است که بسیاری از شرکت ها و دولت های غربی فعالانه از چین عقب نشینی کنند یا استراتژی چین به علاوه یک را دنبال کنند و برخی از عملیات ها را در چین حفظ کنند و زنجیره تامین را در مکان های جایگزین تنظیم کنند. اقتصاد چین همچنان به صادرات وابسته است و بیش از 20 درصد تولید ناخالص داخلی آن از صادرات حاصل می شود و 40 درصد آن به آمریکای شمالی و اروپا ارسال می شود. از قضا، این بیماری همه گیر وابستگی به صادرات را برای جبران کند شدن رشد داخلی افزایش داده است و هدف حزب کمونیست چین برای گذار به اقتصاد مبتنی بر مصرف را تضعیف کرده است.

مسیرهای احتمالی

در ابتدایی ترین سطح اقتصادی، چین به ایالات متحده نیاز دارد، واقعیتی که شی به وضوح یا هنوز آن را درک نکرده یا از تصدیق آن امتناع می ورزد. به عنوان یک اقتصاد ضعیف صادرات محور در بحبوحه ترکیدن حباب املاک و مستغلات، با جمعیت سالخورده، حرکت سریع شرکت های غربی و زنجیره های تامین حیاتی به خارج از چین به اوج خود رسیده است که چین به آرامی قدرت اقتصادی خود را از دست داده و سپس قدرت خود را تمام می کند.

باید بپرسیم با توجه به این شرایط چه مسیر جایگزینی برای چین باقی می ماند؟

راه اول: اطمینان خاطر

با توجه به سوابق شی، خلق و خوی او و محبوبیت او در دشمنی با غرب، این بار تقریباً به طور قطع روی میز حزب کمونیست چین نیست. با این حال، بهترین و ساده ترین راه برای چین برای ادعای ادعای واقعی خود برای جایگاه خود در جهان به عنوان یک ابرقدرت این است که با دیگران خوب بازی کند. اقداماتی را برای جلوگیری از فساد، پولشویی، تولید فنتانیل و سرقت مالکیت معنوی انجام دهید. پس شکی نیست که آمریکا و اروپا به راحتی و با خوشحالی از چین برای بازگشت به عرصه اقتصادی استقبال خواهند کرد. این تنها راه واقعی برای نجات مشکل اقتصادی چین است. چین ممکن است ادعا کند که همه این قلدری ها مبتنی بر ارزش های غربی است، اما واقعیت این است که ما مشتریان آنها هستیم و با چشم پوشی از حقوق خود برای امتناع از خرید کالا از کشورهایی که درگیر برده داری هستند و فعالانه به دنبال بی ثبات کردن جهان هستند، خوب عمل می کنیم.

راه دوم: جدایی

مسیر ترجیحی شی این است که دموکراسی‌های غربی را تفرقه و تسخیر کند و اساساً بین منافع آمریکا و اروپا به امید بهره‌برداری از هر یک از آنها شکاف ایجاد کند. اظهارات اخیر امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه مبنی بر اینکه فرانسه و اروپا باید مسیر “خود مختاری استراتژیک” بین چین و ایالات متحده را دنبال کنند، امیدهای چینی ها را تقویت کرده است که می توان به راحتی بر اروپای تقسیم شده و تکه تکه غلبه کرد. آمریکا جدا از هم

با این حال، قضاوت نادرست شی این است که او انگیزه‌های بخش خصوصی چندملیتی را دست کم می‌گیرد، که یک هدف واحد، کلی و وحدت‌بخش دارد: مدیریت ریسک. این دستورالعمل در حال پیشروی یک نهاد اتحادیه اروپا است که شرکت های خصوصی را مجبور می کند به دنبال جایگزین هایی برای رژیمی باشند که قوانین تجاری معقولی را اتخاذ نمی کند. وقتی این اتفاق بیفتد، چین قادر به جذب سطوح بالاتری از سرمایه گذاری و تعامل اقتصادی غرب نخواهد بود.

راه سوم: مقاومت

چین مدت هاست که از نظم جهانی چند قطبی برای به چالش کشیدن ایالات متحده حمایت می کند. اگر چین به دنبال ایجاد جایگزینی برای اقتصاد و نظم جهانی است، این حق را دارد. با این حال، سایر اقتصادهای بزرگ بعید است با پیوستن به آن چیزی به دست آورند. در عوض، چین به‌طور فزاینده‌ای خود را به مجموعه‌ای سرکش از خودکامگانی که اقتصادهای ضعیفی را اداره می‌کنند تقلیل یافته است. روسیه که هر روز به یک کشور شکست خورده نزدیک می شود، در حال حاضر بزرگترین متحد چین است. و البته ایران، سوریه، ونزوئلا، کره شمالی و کوبا مایلند به چین ادامه دهند، اما همه این کشورها مجموعاً تولید ناخالص داخلی کمتری نسبت به هلند دارند. هیچ راهی برای این محور وجود ندارد اقتصاد جهانی باعث شود

راه چهارم: بازگشت به حالت اولیه

چین در نهایت می تواند اقتصاد خود را اصلاح کند و به ریشه های خود به عنوان تولید کننده کالاهای ارزان برای صادرات به اقتصادهایی که هنوز در مدار آن هستند – اقتصادهای نوظهور جنوب جهانی – بازگردد. و در حالی که شهروندان کنیا و اکوادور ممکن است از نقش چین در ایجاد زیرساخت‌های بسیار گران یا غیرقابل استفاده در شرایط تیره و فاسد ناراحت باشند، ممکن است همچنان مایل به ثبت نام برای محصولات مصرفی ارزان چینی باشند.

همه چشم ها به شی

در نهایت، چیزهای زیادی در مسیر چین برای دستیابی به جاه طلبی هایش تغییر خواهد کرد. آیا او به دنبال نقشی شبیه ولادیمیر پوتین به عنوان یک سلطنت در حال فروپاشی است یا به عنوان یک تکنوکرات زیرک که با تعامل مجدد با غرب کشورش را از فاجعه دور می کند؟ همانطور که تغییر سیاست اخیر چین در برابر ویروس کرونا نشان داده است، تغییر ناگهانی مسیر برای شی غیرممکن نیست.

چین، به عنوان ملتی از شهروندان، باید مسیر خود را نیز انتخاب کند – آیا می‌خواهد توسط یک حزب کمونیست کوته‌بین در محوری از دولت‌های مستبد ضعیف که مطمئناً در شیب تاریخ قرار دارند رهبری شود، یا می‌خواهد دوباره با نظم جهانی به عنوان یک رهبر اقتصادی که تعامل سازنده‌ای با غرب دارد، درگیر شود؟

اگر پکن امروز وضعیت موجود را با تایوان حفظ کند، حقوق اولیه اویغورها و سایر اقلیت های قومی را فراهم کند و قوانین سنگین را حذف کند، شی می تواند چین را در پنجاه سال دیگر به نظم جهانی بازگرداند و همتراز با ایالات متحده باشد. در عوض، مرغ او یک پا دارد و ظاهراً می خواهد به دشمنی با غرب ادامه دهد.

آیا فروپاشی اقتصادی چین در راه است؟

دیدگاهتان را بنویسید

Scroll to top