روانشناسی چیست و تاثیر مهمی که در زندگی ما آدمها دارد


روانشناسی به عنوان علمی که به مطالعه و تجزیه و تحلیل ذهن و رفتار انسان‌ها می‌پردازد، یکی از زمینه‌های جذاب و چالش‌برانگیز علوم انسانی است. این علم به وسیله تحقیقات علمی و روش‌های متعددی که از روان‌شناسان بهره می‌گیرد، تلاش می‌کند تا پرده‌های پنهانی روح و رفتار انسان‌ها را بردارد و به درک بهتری از عملکرد و تفکر آنها برسد.

روانشناسی به دامنه وسیعی از موضوعات می‌پردازد، از مطالعه عوامل زیستی که تاثیرگذار بر رفتار انسان می‌باشند، گرفته تا بررسی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی که نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و تعاملات انسان‌ها ایفا می‌کنند. همچنین، روانشناسی به اختلالات روانی و روش‌های علاجی آنها نیز پرداخته و درمان افراد مبتلا به این اختلالات را آسان‌ می‌کند.

یادگیری روانشناسی می‌تواند به افراد کمک کند تا درک بهتری از خود و دیگران پیدا کنند و در زندگی شخصی و اجتماعی بهبود ایجاد کنند. این علم به عنوان یک پنجره به دنیای ذهنی انسان‌ها عمل می‌کند و می‌تواند به ما کمک کند تا دیگران را بهتر بفهمیم و تصمیم‌گیری‌های بهتری بر اساس آن داشته باشیم. در نتیجه، روانشناسی به عنوان یک علم جذاب و ارزشمند، در زندگی ما نقش مهمی ایفا می‌کند و برای درک عمیق‌تر خود و دنیای اطرافمان حیاتی است.

شما می‌توانید با مطالعه این مقاله در دانشگاه کسب و کار، با دانش روانشناسی بطور کامل آشنا شوید و کیفیت زندگی و روابط خود را ارتقا دهید.

تاریخچه روانشناسی

علم روانشناسی دارای یک تاریخ باستانی و طولانی است که به دوران یونان باستان برمی‌گردد. در همان زمان‌هایی که بزرگانی چون ارسطو، افلاطون و سقراط نظریه‌هایی درباره فلسفه روحی و روانی انسان ارائه می‌دادند، دانش روانشناسی شکل گرفت. ارتباط نزدیکی بین علم روانشناسی و فلسفه وجود دارد و در تاریخچه این علم، به بخشی از علم فلسفه تبدیل شده است. همچنین، روانشناسی با علومی چون جامعه‌شناسی، فیزیولوژی و علم اعصاب هم ارتباطات و تداخلاتی دارد. این علم تاریخچه‌ای باستانی دارد، اما تاریخچه آن به نسبت کوتاه‌مدت است.

در تاریخچه علم روانشناسی، اولین آزمایشگاه تخصصی برای مطالعات تجربی توسط ویلهلم وونت در سال ۱۸۷۹ در شهر لایپزیک آلمان تاسیس شد. وونت به عنوان پدر علم روانشناسی آزمایشگاهی شناخته می‌شود. شاید جالب باشد بدانید که اصطلاح «روانشناسی» از یک واژه یونانی گرفته شده که به معنای «زندگی» یا «جان» است و توسط فیلسوفی به نام رادولف گوسلنیوس ابداع شده است. این تاریخچه غنی و گویا نشان‌دهنده اهمیت و تاثیر علم روانشناسی در درک و تفکر انسانی است.

نقش روانشناسی در زندگی افراد

همه ما به دنبال بهبود کیفیت زندگی و دستیابی به اهداف و آرزوهای خود هستیم. امری که از اهمیت ویژه‌ای برای ما برخوردار است، شامل شادی، خوشبختی، رضایت از زندگی، موفقیت، سلامت روحی و روانی، ثروت مالی، جایگاه اجتماعی مناسب و … می‌باشند. علم شناخت روان به عنوان یک ابزار قدرتمند برای رسیدن به اهداف شناخته می‌شود. به عنوان مثال، دانش در زمینه علم روانشناسی می‌تواند در مواقع مختلفی مانند مصاحبه‌های استخدامی بسیار مفید باشد. حتی اگر در زمینه‌ای خاص تخصص نداشته باشید، داشتن دانش روانشناسی می‌تواند به شما کمک کند تا در جذب توجه و انتخاب شدن در موقعیت‌های مختلف با موفقیت عمل کنید. شیوه‌های برخورد، نحوه نشستن، پوشش، ارتباطات شفاهی، انتقال پیام‌های غیرکلامی و موارد دیگر به شدت عامل جذابیت شما و به موفقیت رسیدنتان می‌باشند.

شناخت روان چه کاربردهایی دارد

یکی از جنبه‌های برجسته روانشناسی در عرصه سلامت روان، استفاده از قوانین، تحقیقات و یافته‌های بالینی به منظور کمک به بیماران در مدیریت و کنترل علائم درگیری ذهنی و اختلالات روانی است. این علم با بهره‌گیری از دانش عمیق خود در زمینه شناخت روان، به افراد در مواجهه با مشکلات روانی کمک می‌کند. برخی از کاربردهای اساسی روانشناسی در سایر زمینه‌ها عبارتند از:

  1. تدوین برنامه‌های آموزشی: روانشناسان در طراحی برنامه‌های آموزشی برای ارتقا مهارت‌ها و توانایی‌های انسان‌ها نقش اساسی دارند.
  1. ارگونومی (علم تلفیق کار و شرایط کار با ویژگی‌ها و نیازهای انسان): این زمینه به بهبود شرایط کاری و حفظ سلامت جسمی و روانی کارکنان می‌پردازد.
  1. اطلاع‌رسانی در مورد سیاست‌های عمومی: روانشناسان می‌توانند در تدوین و اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های اجتماعی نقش داشته و اطلاع‌رسانی به جامعه را تسهیل کنند.
  1. درمان سلامت روان: از طریق تشخیص، مشاوره و درمان اختلالات روانی، روانشناسان به افراد کمک می‌کنند تا به سلامت روانی برسند.
  1. افزایش بازدهی: با تطبیق محیط کار و روش‌های مدیریتی به نیازها و توانایی‌های انسانی، روانشناسان می‌توانند بازدهی و کارآیی افراد را افزایش دهند.
  1. سلامت و رفاه شخصی: شناخت روان به فهم بهتر از خود و مراقبت از سلامت روانی افراد کمک می‌کند.
  1. تحقیقات روانشناسی: این علم به بررسی عمقی از افکار، احساسات، عواطف، انگیزه‌ها و رفتارهای اجتماعی انسان‌ها می‌پردازد.
  1. کمک به خود (خودیاری): رشناخت روان ابزارهایی را فراهم می‌کند تا افراد بتوانند به بهبود شرایط روانی خود کمک کنند.
  1. طراحی برنامه‌های اجتماعی: با توجه به اصول روانشناسی، برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی به منظور افزایش کیفیت زندگی اجتماعی طراحی می‌شوند.

به اختصار، شناخت روان تنها به یک تعریف مختصر اندازه‌گیری نمی‌شود، زیرا بسیاری از ابعاد مختلف فرآیند‌های ذهنی و رفتاری انسان را در بر می‌گیرد و به ما کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم، پیش‌بینی کنیم و توضیح دهیم.

تاثیر روانشناسی در افراد و جامعه

شناخت روان، یک رشته چندوجهی و همچنین یک رشته دانشگاهی است که هم برای افراد و هم به طور کلی برای جامعه، اهمیت و کاربرد زیادی دارد. بخش اعظم این علم به تشخیص و درمان مسائل بهداشت روان اختصاص دارد، اما زمانی که از تاثیر شناخت روان حرف می‌زنیم، آنچه که مطرح می‌شود مانند نوک یک کوه یخی است که بخش اعظم اثرات آن زیر سطح آب دریا قرار دارد. شناخت روان از طریق روش‌های گوناگون به افراد و جامعه در زمینه‌های مختلف کمک می‌کند، از جمله:

  1. افزایش درک ما از چگونگی و چرایی رفتار انسان‌ها.
  2. شناخت عوامل مختلفی که ممکن است ذهن و رفتار انسان را تحت تاثیر قرار دهند.
  3. شناخت موضوعاتی که بر سلامت، زندگی روزمره و رفاه تاثیرگذار هستند.
  4. بهبود ارگونومی (کارپژوهی) به منظور بهبود طراحی محصولات.
  5. ایجاد فضاهای کاری ایمن‌تر و کارآمدتر.
  6. کمک به ایجاد انگیزه در افراد برای دستیابی به اهدافشان.
  7. بهبود بهره‌وری و کارآمدی در زمینه‌های مختلف.

روانشناسان از روش‌های علمی و تحقیقاتی برای درک، توضیح و پیش‌بینی رفتار انسان استفاده می‌کنند. مطالعات روانشناختی به شکل‌دهی فرضیه‌های مرتبط با ذهن و رفتار انسان شروع می‌شوند و سپس این فرضیات تحت آزمایش‌های تجربی قرار می‌گیرند.

مشکلاتی که بر سر راه شناخت روان قرار دارد

مفهوم شناخت روان اغلب با تردیدها و ابهامات همراه است. این ابهامات تا حدودی به خاطر نمای کلی و غالبیت تصاویری است که از روانشناسان در رسانه‌ها وجود دارد. همچنین به واسطه تنوع شغلی و تخصصی که افراد با مدرک شناخت روان می‌توانند داشته باشند.

شناخت روان به تعدادی زمینه و میادین کاری متنوع امکانات فراهم می‌کند، از جمله:

  1. ایجاد محیط‌های کاری سالم‌تر.
  2. طراحی و اجرای برنامه‌های بهداشت عمومی.
  3. تحقیقات در زمینه ایمنی هواپیما.
  4. کمک به طراحی برنامه‌های فناوری و کامپیوتر.
  5. مطالعه زندگی نظامی و تأثیرات روانی جنگ.

به عبارت دیگر، مهم نیست که روانشناسان در کدام زمینه‌ها کار می‌کنند، هدف اصلی آنها همواره این است که به تفسیر، توضیح و پیش‌بینی رفتار انسان و تاثیرگذاری بر آن کمک کنند. از این رو، روانشناسی یک حوزه چندافزایی است که در زمینه‌های مختلف اجازه می‌دهد تا به ابزارهای نوآورانه برای تجزیه و تحلیل پدیده‌های روانی و اجتماعی دست یابیم.

مکتب‌های مختلف در شناخت روان

در تاریخ تفکر شناخت روان، چندین مکتب اصلی پدیدار شده‌اند، هرکدام با تأکید و متمرکزی خود بر برخی اصول و ایدئولوژی‌ها. این مکتب‌ها عبارت‌اند از:

  • ساختارگرایی: مکتب ساختارگرایی، که به وونت و تیچنر نسبت داده می‌شود، یکی از اولین مکتب‌های فکری شناخت روان بود. این مکتب تأکید داشت که رفتارها و عملکرد انسان‌ها تحت تأثیر ساختار‌های ذهنی قرار دارند.
  • عملکرد‌گرایی: ویلیام جیمز، روانشناس و فیلسوف قدیمی، به تدریج به مکتبی به نام عملکرد‌گرایی علاقه‌مند شد. این مکتب تمرکز داشت بر تأثیر توجه و عملکرد بر روی آگاهی انسان و رفتار او.

 

  • روانکاوی: روانکاوی زیگموند فروید به بررسی تأثیر ذهن ناخودآگاه بر رفتار انسان متمرکز شد و این رویکرد به مکتب‌های فکری اولیه دیگر جای داد.
  • رفتارگرایی: مکتب فکری رفتاری از دیدگاه تأثیر عوامل درونی بر رفتار دوری نمود و سعی داشت روانشناسی را به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده تبدیل کند.
  • روانشناسی انسانی: پس از آن، رویکرد اومانیستی یا انسان‌گرایی به وجود آمد و تأکید به توسعه شخصی و خودشناسی انسان گذاشت.
  • روانشناسی شناختی: تا دهه 1960 و 1970، انقلاب شناختی باعث شروع تحقیقات در زمینه فرآیندهای ذهنی درونی مانند تفکر، تصمیم‌گیری، یادگیری و پیشرفت در زبان و حافظه گردید.

اگرچه این مکتب‌ها گاهی به عنوان گروه‌های رقیب تصور می‌شوند، اما تاثیرات همه این رویکردها در درک ما از شناخت روان بسیار مهم و حیاتی بوده و افق تحقیقات روانشناسی را به وسعت و چگونگی‌های متنوعی گسترش داده‌اند.

انواع گرایش‌های شناخت روان

شناخت روان به عنوان یک حوزه علمی گسترده، دارای انواع و زیرشاخه‌های متعددی است که به مطالعه رفتار و عملکرد انسان می‌پردازند. در زیر، نمونه‌هایی از انواع روانشناسی را معرفی می‌کنم:

  • شناخت روان عمومی یا عمومی‌گرایی :(General Psychology) این زمینه به مطالعه اصول و مباحث اساسی روانشناسی اختصاص دارد و موضوعات مانند تاریخچه روانشناسی، مبانی عصب‌شناسی، توانایی‌های شناختی و مهارت‌های روانشناسی را پوشش می‌دهد.
  • روانشناسی تجربی :(Experimental Psychology) این شاخه به تجربیات علمی و آزمایش‌های روانشناسی اختصاص دارد تا الگوها و علل رفتار انسان را بررسی کند.
  • شناخت روان بالینی :(Clinical Psychology) روانشناسان بالینی به تشخیص و درمان اختلالات روانی و نیز مشکلات رفتاری انسان‌ها می‌پردازند. آنها ممکن است از روش‌های درمانی مانند مشاوره و درمان روانی استفاده کنند.
  • شناخت روان اجتماعی :(Social Psychology) این زمینه به مطالعه تأثیرات اجتماعی و تعاملات بین افراد و گروه‌ها بر رفتار انسان می‌پردازد. موضوعاتی مانند تأثیر اجتماعی، تشخیص اجتماعی و رفتار گروهی مورد مطالعه قرار می‌گیرند.
  • روانشناسی تربیتی :(Educational Psychology) روانشناسی تربیتی به مطالعه فرآیندهای یادگیری، تدریس و تربیت انسان‌ها در محیط‌های آموزشی می‌پردازد.
  • روانشناسی شناختی :(Cognitive Psychology) این زمینه به مطالعه فرآیندهای شناختی انسان می‌پردازد، از جمله تفکر، حافظه، تصمیم‌گیری و تفسیر اطلاعات.
  • شناخت روان فردی :(Personality Psychology) روانشناسی فردی به مطالعه شخصیت و ویژگی‌های فردی انسان‌ها می‌پردازد.
  • روانشناسی کاربردی :(Applied Psychology) این زمینه شامل زیرشاخه‌هایی مانند روانشناسی مهندسی، روانشناسی سازمانی، و روانشناسی حرفه‌ای می‌شود که به کاربردهای عملی روانشناسی در صنایع و سازمان‌ها می‌پردازند.
  • شناخت روان توسعه‌ای :(Developmental Psychology) این زمینه به مطالعه فرآیند رشد و تغییرات روانی در طول عمر انسان می‌پردازد.
  • روانشناسی فرهنگی :(Cultural Psychology) روانشناسی فرهنگی به مطالعه تأثیر فرهنگ و محیط‌های اجتماعی بر رفتار و تفکر انسان می‌پردازد.

انواع اختلالات بیماری روان

اختلالات روانی گروهی از مشکلات روانشناختی هستند که تاثیر بر عملکرد و رفتار عامل متاثر دارند. این اختلالات به صورت متنوعی از مشکلات روحی و عملکردی، از افزایش استرس تا نارسایی در تفکر و رفتار، شامل می‌شوند. در ادامه انواع اختلالات روانی را معرفی می‌کنم:

  • اختلال افسردگی: افسردگی به عنوان یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی شناخته می‌شود و با علائمی مانند احساس ناراحتی عمیق، انزوا، از دست دادن لذت در فعالیت‌ها و کاهش انرژی همراه است.
  • اختلال اضطراب: اختلالات اضطراب شامل اختلال اضطراب عمومی، اختلال وسواسی-اجباری (OCD)، اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)، اختلال اضطراب اجتماعی و دیگر اختلالات مشابه هستند که با افزایش واکنش‌های اضطرابی مانند نگرانی، وسواس، و ترس مزمن همراه هستند.
  • اختلال هویت و شخصیت : این اختلالات شامل اختلال هویت انتقادی، اختلال هویت اجتماعی، و اختلال هویت نرسیده به استاندارد اجتماعی مانند آنتی‌اجتماعی، هیستریونیک و نارسایی هویت هستند.
  • اختلالات تغذیه: این اختلالات شامل اختلال انسدادی تغذیه، بولیمیا و اختلال اضطرابی از اندام تغذیه‌ای (Orthorexia) می‌شوند که با تغذیه نامناسب و رفتارهای تغذیه‌ای ناسالم همراه هستند.
  • اختلالات اعتیاد : افراد مبتلا به اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی با این اختلالات مواجه می‌شوند که می‌تواند تأثیرات نامطلوبی بر رفتار و سلامت روانی آنها داشته باشد.
  • اختلالات شخصیت مرزی : این اختلال معمولا با نارسایی در انطباق رفتاری و تغییرات شدید در تصورات شخصیتی همراه است.
  • اختلالات رفتار کودکان و نوجوانان : این اختلالات شامل اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، اختلال دیسلکسی، اختلال اضطراب کودکان و اختلال اختلالی همگرایی (Autism Spectrum Disorders) می‌شوند.
  • اختلالات خواب و بیداری : این اختلالات ممکن است با مشکلات خوابی مانند بی‌خوابی (Insomnia)، ناراحتی از خواب (Nightmares) و دیگر اختلالات مرتبط با خواب همراه باشند.

 

  • اختلالات درد مزمن: افرادی که از اختلالات مزمن درد مانند فیبرومیالژیا و میگرن رنج می‌برند، ممکن است با عوارض روانی مرتبط با درد مواجه شوند.

منظور از روانشناسی زرد چیست؟

در روانشناسی زرد، اغلب سعی می‌شود راه‌حل‌های سریع برای مشکلات مهم و پیچیده پیشنهاد شود. این روش‌ها اصولا تایید علمی ندارند و از طرف پژوهشگران و جوامع علمی معتبر تایید نمی‌شوند. اما افراد عادی به دنبال راه‌های ساده برای رسیدن به احساس رضایت هستند و به پذیرش روانشناسی زرد روی می‌آورند.

در ایران، روانشناسی زرد نیز شایع شده است. شما ممکن است با کلاس‌ها و کتبی که راه‌حل‌های سریع برای مشکلات پیچیده ارائه می‌دهند، آشنا شده باشید. برای مثال، آزمون‌های شخصیت‌شناسی که بسیاری از آن‌ها اساس علمی ندارند و با چند سوال ساده و بی‌ارتباط به شما می‌گویند که چه نوع شخصیتی دارید، به عنوان نمونه‌ای از روانشناسی زرد محسوب می‌شوند.

در صورت داشتن مشکلات، به جای اعتماد به روش‌های روانشناسی زرد، می‌توانید به کلینیک‌ها و مراکز معتبر روانشناسی مراجعه کنید تا مشکلات شما به صورت علمی و موثر بررسی و رفع شوند.

تفاوت روانشناسی زرد با علم روانشناسی

در روانشناسی زرد، افراد را ترغیب به اعتماد به توانایی‌های شخصی خود می‌کنند و معتقدند که همه مشکلات را می‌توان با تلاش فردی حل کرد. این نگرش اغلب نسبت به عوامل محیطی و شرایط اجتماعی کمتر اهمیت می‌دهد و بر مسئولیت فردی تأکید می‌کند. با این حال، این نگرش اشتباه است. عوامل محیطی و شرایطی که فرد در آن بزرگ شده است، بسیار تأثیرگذار بر موفقیت او هستند. به عنوان مثال، تربیت و آموزه‌های گرفته شده در خانواده و محیط اجتماعی می‌توانند تفاوت‌های بزرگی در دیدگاه و عملکرد افراد ایجاد کنند.

همچنین، تمامی مشکلات با تلاش شخصی و تنها قابل حل نیستند. برای مثال، افرادی که با افسردگی شدید روبرو هستند، نیاز به کمک یک روانشناس یا متخصص دارند تا مشکلات روانی خود را حل کنند، زیرا به تنهایی نمی‌توانند از آن پیروی کنند.

موفقیت‌های بزرگ و قابل توجه در واقعیت به سرعت نمی‌آید. اغلب افراد انتظار می‌دهند که با یک تلاش کوتاه موفقیت‌های زیادی داشته باشند، اما این نگرش تنها در دنیای خیالی و در کتب روانشناسی زرد معنی دارد. واقعیت این است که موفقیت‌ها و پیشرفت‌ها نیاز به زمان، تلاش مداوم و تعهد دارند.

خوش‌بینی و امیدواری داشتن به نظر می‌آید که ویژگی‌های مثبتی باشند، اما وقتی به افراد خوش‌بینی کاذب تزریق می‌شود، منظور امید واهی دادن و ترویج رویافروشی است که افراد را از تلاش و کوشش واقعی منصرف کرده و به رفتارهای بی‌اثر تر سوق می‌دهد. در واقعیت، روانشناسی زرد تنها در ترویج امید واهی و خوش‌بینی سطحی به مردم مشغول است.

معایبی که روانشناسی زرد دارد

روانشناسی زرد دارای معایب زیادی است که تعدادی از آنها به شرح زیر می‌باشند:

  1. استفاده از منابع غیر علمی: روانشناسان زرد معمولا از منابعی که علمی نیستند استفاده می‌کنند و مطالب کتب خود را بدون توجه به تحقیقات و دانش علمی تالیف می‌کنند. این موارد باعث انتشار مطالب غیرعلمی در کتب روانشناسی زرد می‌شود.
  2. دور زدن درمان‌های واقعی: معمولا مشکلات روانی افراد از طریق روانشناسی زرد حل نمی‌شوند و این روش تنها راهکارهای سریع و غیرعلمی را پیشنهاد می‌دهد. این موضوع باعث می‌شود که افراد به جای درخواست کمک از روانشناسان متخصص درمانی، به تمامی مشکلات خود از طریق روانشناسی زرد راهی نکنند.
  3. دارونمای موقت: کتب روانشناسی زرد به نظر می‌رسند که داروهایی معجزه‌آسا هستند، اما در واقعیت تاثیری بر زندگی افراد ندارند. این کتب تنها ظاهرا به عنوان راهکارهای درمانی نمایان می‌شوند.
  4. تضاد برانگیزی: محتوای کتب روانشناسی زرد معمولاً با فرهنگ و اعتقادات خاص مناطق تطابق دارد و برای دیگران تضاد‌برانگیز است. این موضوع می‌تواند باورها و اعتقادات مردم را تغییر دهد و آنها را از مسیر علمی و معتبر دور کند.
  5. سودمندی مالی: بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های روانشناسی زرد تنها با هدف کسب سود و درآمد بیشتر، تدوین می‌شوند. این مساله باعث می‌شود که تمرکز اصلی نه تنها بر بهبود روانی افراد، بلکه بر رشد تجاری و سودمندی مالی باشد.
  6. گمراه‌کننده: محتوای کتب روانشناسی زرد معمولا با علم روز دنیا تضاد دارد و می‌تواند افراد را از مسیر درست گمراه کند و تا مدت‌ها در مسیر اشتباه حرکت کنند.

چگونه روانشناسی زرد را تشخیص دهیم

در روانشناسی زرد، اغلب نظریه‌ها و رویکردها ثابت و تغییری نمی‌کنند. به عبارت دیگر، این روانشناسان عمدتا به تکرار محتوای ساده و قدیمی می‌پردازند و تفاوت‌های بزرگی بین سخنرانی‌ها و موضوعات چند سال قبل آنها و امروزشان وجود ندارد. واقعیت این است که آنها تغییرات معنی‌داری در دیدگاه‌های خود ارائه نمی‌دهند و تنها با هدف بهره‌برداری مالی روش‌های مشابه را تکرار می‌کنند. از طرفی، روانشناسی علمی به عنوان یک رشته تحقیقاتی جدید، دیدگاه‌های جدید در مورد پدیده‌های شگفتی انسانی ارائه می‌دهد و این روش‌های جدید،  تشخیص، درمان و ارزیابی بیماری‌ها را آسان‌تر کرده است.

روانشناسی علمی به کمک روش‌های علمی و منطقی به بررسی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان‌ها می‌پردازد و به افراد راه‌حل‌هایی ارائه می‌کند تا بهترین مسیر را انتخاب کنند. این روش نیازمند زمان و تلاش است و این تفاوت اصلی بین روانشناسی علمی و روانشناسی زرد است. روانشناسان زرد به سادگی راه‌حل‌های سطحی و آسان را پیشنهاد می‌دهند و معتقدند که موفقیت به چیزهای ساده‌تر مرتبط است.

در حال حاضر، محتواهای مشابه به علت استفاده گسترده از شبکه‌های اجتماعی در دسترس عموم قرار دارند و افرادی که تحصیلات علمی و آکادمیک ندارند نیز با تماشا یا مطالعه ویدیوها و متون جذاب در حوزه احساسات و عواطف، به شناخت روان دسترسی دارند. این امکان باعث شده که افراد بدون دانش تخصصی و علمی به موضوعات شناخت روان علاقه‌مند شوند.

نیم‌نگاهی به دانش روانشناسی

روانشناسی واقعا علمی جذاب و گسترده‌ای است. این علم به تفهیم و تفسیر چگونگی عملکرد ذهن و رفتار انسان‌ها می‌پردازد. از جلب توجه در مصاحبات روزمره تا بهبود کیفیت زندگی و حتی درمان اختلالات روانی. شناخت روان در بسیاری از جنبه‌های زندگی تاثیر دارد.

در تحقیقات شناخت روان، تنها درمان اختلالات روانی به معنای اصطلاحی محدود نیست. بلکه مطالعه و درک تفکر و رفتار انسان‌ها، مباحث مهم و متنوعی را شامل می‌شود که در تحسین و بهبود کیفیت زندگی افراد نقش مهمی دارند. از ارتقاء توانایی‌های فردی و اجتماعی تا بهره‌گیری از دانش روانشناسی در زمینه‌های مختلف از آموزش تا کارآفرینی، این علم به انسان‌ها کمک می‌کند تا بهتر با خودشان و دیگران ارتباط برقرار کنند.

همچنین، درمان اختلالات روانی نیز یک جنبه مهم از شناخت روان است. به همین دلیل، افرادی که با مشکلات روانی مواجه هستند، می‌توانند با مراجعه به متخصصان روانشناسی به تشخیص و درمان مناسب دست یابند و به بهبود سلامت روانی خود بپردازند.

در کل، شناخت روان به عنوان علم رفتار و ذهن انسان‌ها با دامنه گسترده‌ای از مفاهیم و کاربردها، به ارتقا کیفیت زندگی و بهبود ارتباطات انسانی کمک می‌کند. از این رو، اهمیت دانش روانشناسی در جوامع مدرن بی‌پایان است.

. ممنون که تا انتها همراه من در دانشگاه کسب و کار بودید. امیدوارم توانسته باشم اطلاعات کاملی در خصوص روانشناسی به شما ارائه کنم. همچنین شما می‌توانید از طریق بخش نظرات با تیم دانشگاه کسب و کار در ارتباط باشید.

روانشناسی چیست و تاثیر مهمی که در زندگی ما آدمها دارد

دیدگاهتان را بنویسید

Scroll to top